سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طمعکار در بند خوارى گرفتار است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :237
بازدید دیروز :62
کل بازدید :124877
تعداد کل یاداشته ها : 236
103/9/5
8:21 ع


مشخصات مدیروبلاگ
 
محمد قدسیان[164]

خبر مایه

اولین خانه بناگشته که گویندازخداست

خودبگویدوضع کردم خانه رامردم بهاست

ازمقاماتش بگویدکرده ایجاداین عمل

هرکسی درعمرخودیکبارشایداین امل

زندگی خواهی کنی نقشش بوددرآن مقام

هرمقامش رتبه ای کن شرابش رابه جام

راه حق باشدفراخ ازکوره راههادل بکن

گرمسلمانی به اوچنگ زن حبلش مکن

امربرمعروف کن معروف حق 

گرنشداشرارزایدزین طبق

روسفیدی حاصل علم ویقین 

روسیاهی جهل هازایدچنین

قدسیان گشتی توآگاه این چنین

چنگ زن حبلش شوی اهل یقین


95/10/10::: 6:20 ص
نظر()
  
  

کلام آنست که تاثیری گذارد

کلمه ازخودش تاثیرآرد

کلمه ازخدااودرعلواست

بخواندبندگان اونی غلواست

به عیسی وبه موسی غیرآنها

ببخشنداین کلامی فوق اعلا

اگرنیزه خوردپهلوی هرکس

گذاردیک اثراوراهمان بس

کلمه چون شوددرفردموثر

به گاه خوب وبدگیردازاوسر

چشم و گوش خودبکن بازوبزن ره

تانپوشدغم تراآهسته گه گه

بروراهی که پیچیده برایت

شنیدی قدسیان این باش راهت

 


95/10/8::: 4:28 ع
نظر()
  
  

آنچه باشدازخداآن باقی است

دربهشت حق شدن هم جاری است

امتحان است زندگی بایدگذرازخوب وبد

هرچه باشداورضا کن قبولش تاابد

چونکه روکردی خداحفظش نما

چون تورااومی بردباشدبجا

چون به جنگی یابه صلح غافل مباش 

می گشایدراه اوآسوده باش

گفته اندمعروف وآن خلقی پسند

اونباشدمعنیش عرف آن خالق پسند

چونکه مردی  می شوی بیدارچند

خوش بودمردن پی اش بیدارچند

قدسیان هم حیات وهم ممات ازاوبود

گرزخودآیی برون دستگیرت اوبود


95/10/8::: 4:18 ع
نظر()
  
  

قبله چیست خواهی بدانی عمق آن

یک بهانه است زانکه خودیابی بدان

آنکه یادآری زابراهیم بحق

دعوتی برانس باشدتاروندبرسوی حق

حق باشدازخداتردیددرراهش نکن

یک جهت دارندهمه فرق داردرسم  اون

شکل هاباشدجداروبحق آرنددعا

سبقتی گیریدزهم هرچه باشدخیرها

ظاهری نایدبکارآنکه اوگویدپسند

گرچه می خواست ذات حق می نمودهریک به بند

سبقتت راکن شروع ظاهرت رازن کنار

روبسوی آن هدف آخرش الله یار

حق چواوکرده بناغافل ازتونیست یار

چون روی برسوی یارعذرهانایدبکار

می کنندگرعده ای چون شماتت برشما

ترس ازمردم مدارمن دهم نعمت شما

دست دردستم نهی می برم باخودهدف

من معلم داده ام اوکه سرتاپاش شعف

قدسیان بسیارشدگفت هایت سوی یار

قبله باشدشاخصی ول کنی توغیرآن

 


  
  

گفته است خالق هدی للمتقین

گاه باللمحسنین وگاه هم للمومنین

متقین ومومنین ومحسنین

هرسه ازانسان سراید به ببین

ازهدی معنی نمودندراهنما

راهنمانیست باشدآن راهبربها

هادی آن باشدجلوداری کند

اوبه پیش وهمرهانی می کند

راهنمابنشسته وگویدبرو

راهبردستی گرفته راهرو

چون نشدایمان بپابابادمی گرددفنا

آتشی روشن شده می کنی حالش فنا

صاعقه گیردشماچندقدم بتوان گذر

زندگی باشدچنان هی سفرکردن برآن

درخطرهامی شودگاه رعدوگاه برقی برآن

کن چراغی پرفروغ روبسویش کن عیان

کن وجودت روشن وباحقایق دان آن

سینه ات بگشابسویش ورنه می گردی اسیر

کرده فرشی این زمین آسمان هم یک امیر

کرده نازل ازسمازنده سازدهرچه آن

برکه کردی سرتوخم کن طمع ازاین وآن

قدسیان من بگویم  نکته ای تو رازدان

هادیت چون اوشده غیرراصادق ندان

 


  
  
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >