سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوست داشتن چیزی، [نسبت به کاستی های آن] کور و کَرَت می سازد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :37
بازدید دیروز :55
کل بازدید :125089
تعداد کل یاداشته ها : 236
103/9/9
12:36 ع


مشخصات مدیروبلاگ
 
محمد قدسیان[164]

خبر مایه

قدم قدم بسوی تودل به رهت کشانده ام-عاشق کوی تومنم عشق تورابدل خرم

همچوتومن ندیده ام این همه لطف ومرحمت-کی بشوم زکوی تومن چوشوم بدرگهت

بی توفنای من بجاست این همه نازونعمتم-غرق محبت توام کی رودازدلم نعم

گفته بودی که رحمتت شامل هربنی بشر-قطع مکن امیدخودزمن توای روح تنم

گرتوچوروبمن کنی من بپرم بکوی تو-عاشق کوی تومنم عشق منم به است زتو

خلق نکرده ام توراعبدشوی تودربرم-مشتری توهم منم باجان ودل توراخرم

ای قدسیان کم آمدی فدابکن جان خودت-هم باشداین هدیه زاوهم اوخردبه احسنت


  
  

عقل باشداولین مخلوق حق  -دستگیریهاکندبااذن حق

گرچه اوسروربوددرکاینات-اوبودهدیه ازالطاف خدات

گرنباشدعقل هستی هم فناست-عالم هستی به عقل هم پابجاست

این همه بالاوپست دربودهست-کرده اورامنقسم عقلی بدست

عقلهاهم بین خودقدری بود-این نباشدضعف عقل حداین بود

این که گویندنقل افضل زعقل-گرنباشدعقل کی شودحاصل به نقل

عاشقم افتاده ای باعقل ونقل-هرچه گوییحاصل عقل است ونقل

عقلهاهم حاصل عقلندبجا-انکه خواندنقل ماعقلی بجا

عقل ونقل هردویکیست اندرشمار-قدسیان هم یک نظردادست به بار

 

 


95/8/3::: 4:29 ع
نظر()
  
  

چندخفتی درزمین ای بنده ام

گنج خودکن برملاپاینده ام

غفلت ازخالق کندویران دل

کن به ترمیمش جهان آباددل

کن نمازت رابپاباجان ودل

قلب خودراکن سلیم آباددل

گرکنی قلبت سلیم آن می خرم

غیرآن کی شدروااندربرم

اززبان افتدبه دل آن پابجاست

دل که بادلدارشدارزش بهاست

قدسیان خالص بشواندرشمار

صددل ارداری یکی کن بهرکار

 


95/7/11::: 10:18 ع
نظر()
  
  

گفت مولاناجنین اندربیان

یک بگفت وصدشودازاوعیان

بشنوازنی چون حکایت می کند

ازجداییها شکایت می کند

نی بخودبالدکه مخلوق خداست

هم خدابالدکه اوبی انتهاست

این شکایت هاچه باشددرشمار

خوی بددرکوی بدگردددچار

این روش درنزدایزدباطل است

سوی اورفتن مرادم حاصل است

بندعلقه برگشاازغیراو

تاشودمملووجودت خوی او

چون بدین شدخالص وبیتاشوی

این نهایت آرزوچون آن سوی

قدسیان کم کن صدایت شدفزون

سروجهرت برملاباشدکنون


  
  

گرتقاضایت نبودشکوی چرا

اشنا ناگشته ای غوغاچرا

زن بدل صیقل بکن دعوی بپا

ورنشدحاجت رواآنگه نوا

گرتمنای حقی حقواره باش 

قرب دارداوبه ماآسوده باش

هرچه خواهی درعیان ودرنهان

اوسمیع است وبصیردرهرزمان

توخودت هیچی بدون جوداو

کم بکن غوغانه ای درکوی او

ازرگ گردن به مانزدیکتر

درکجاجویی گمانت دورتر

اوبه ماممزوج ویک باشیم همه

ازخودت داری شکایت یاکه نه

قدسیان آسوده باش اندرزمان

چوتوداری یارخوش دارش عیان


  
  
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >