مهدی ای نورولایت به جهان
روشنی بخش دل شیفتگان
عاشقان منتظردیداررویت
عمرهادرگذرومشتاق کویت
مصلحت چیست که درپرده غیبی
شوبرون زپرده غیب عالمی درانتظارت
مصلح عالم تویی تومنجی ازظلم وظلالت
رهبردلهاتویی تومنتقم توباعدالت
کن قیام وعده داده خلق عالم بامصفا
شادمان مشتاق کویت عاشقان لبیک به سویت
دیده راچون واکنم دلبربوددرمنظرم
آیتی باشدزدیده این سرشک ازبصرم
محوآن زیبای روبردست زتن صبروقرار
سینه راسوزان کندآن دل که باشدمحترم
سینه چون سوزان شوددل هم برش غوغاکند
وین تلاطم بحرراموجی سواراندربرم
عشق روی لیلی ام مجنون ترازمجنون نمود
صیدزیبامهوشم صیادخوش الحان برم
من که دردریازخون اشک ازبصرباریده ام
قدسیان هم دیده راسویت کندای دلبرم
دیده باشدپاسداری سرزتن
عشق سوزان سوی دل خم می کنند
دیده سوزددل برش سوزان کنند
سوزدل سوزان ترازآن می کنند
ای خوش آن دل راکه بادیده شود
چون یکی باشندوطوفان می کنند
دل که طوفانی شوددلبربرش
دلبرم مشتاق دل آن می کنند
آنقدردربزنندتادربروشان واشود
آهوان بندقفس به عشق توسرمی زنند