گفته ام باشدعلی کردارخواهم دررهش
گفته هاباشدفزون نیت کندروشن عمل
باعلی بنشسته اندسالهای بیشمار
درکنارگوهرونشناختندبیماردل
بچه ماهی گفت مادرآب باشددرکجا
قدرداندآن کسی چون تشنگی ایدبدل
گوهری دادیم زکف امافرامینش به ره
شیعه باشیم طول ره آردقراری رابدل
گام درراهی گذارکان ره تراخیری دهد
ورنه بسیارندرهروبی هدف تازنددل
درمسیرزندگی نقاش داردنقش راه
درتوان داده که این نقشه نهیم برقلب ودل
پایمردی به ره گرددسرانجامی نصیب
درمسیرندانبیا نورانی وحذاب دل
هستی عالم به یمن مقدم صاحب زمان
هست گردیده بفرمان انتظارکوی دل
سالهاطی می شودتایک پدرگرددپسر
طی راه آسان بودازحفظ راه داده دل
متقی گشتن دراین ره آرزوی هردل است
کن تداوم دررهی آیدتراایمان بدل
قدسیان نقشه بجاست گام خودمحکم نما
طی کن این راه صواب حاصلش تقوی دل
کن شروع هرکلام باسم رب ذوالجلال
حمدخالق بیشماراوکه رب العالمین
اوکه رحمان ورحیم مالک روزجزا
نعبدواوراسزدنستعینش درتوان
بارالها طالبیم درصراطی مستقیم
راه نعمت داده ها نی زمغضوبان عیان
نی زگمراهان مددکن حیای خالقت
کن تواورابندگی صاحب هردوجهان
قدسیان خیزوبرپاکن علم
راه پرشورونوا راه رب العالمین
سینه دزسوزوگداز مرحمی براین دلم
تاشوم قربان تواین نهایت پیشه ام
تووجودم کرده ای تاکه من عبدی شوم
درمیان عبدهاارزش به تقوایی ترم
داده ای میدان مراازاسفلی تاقرب خود
من کنم فرمانبری تانهی اسمی برم
این همه لطف وصفااین همه خیرووفا
بنده ام عجزازوفاتانگیری دربرم
توکه درهرلحظه ای دستگیری می کنی
هی مراخوانی برت آرام گیردپیکرم
ای تراازسوزدل من ستایم روزوشب
این ستایشهازتوست من کیم یک پیکرم
هرچه رامن می کنم ازلطف توحاصل شود
من ندارم قدرتی هرقدرتی باشدبرم
آستان جودتوست تاکه گردم من وجود
من کیم عبدی ذلیل خواهم فدااین پیکرم
خواستن رانی توان این توان ازلطف او
من همین بس بنده ام کرده ای شرمنده ام
من کنم فرمان تو یاریم کن دردلم
یاریم هم ازتوشداین من واین پیکرم
قدسیان ازچه روست این همه سوزوگداز
سوزتوازلطف حق من کیم یک بنده ام
روزهادرگذروثانیه هادرپی خود
خبری ازگذرعمرگرانمایه دهد
وصل محبوب شدن انتهای هدف است
خوش بودآنکه زعمرش بروباری ببرد
حاصل عمرشودسنجش هرعملی
افتخارهمه اینست که یاسی نبرد