صدای آشنادرماه خون گوشم نوازد
رهااگشته زخودجمعی به سوی حق همی تازد
الاای جان نثارانم شمرده می کنیدره طی
ره بسیارطی کرده به منزلگاه دل نازد
گلان وغنچه هایکسربه یاددوست می چرخند
که منزلگاه خودپیدابه نورحق جلاسازد
شدندمدهوش بوی یارکه یاردلنوازاکنون
نموده آب وجارویی برای دوستان نازد
گل زیبای من بنشین توبنشان این عزیزان را
کنم آماده بسترهابه قربانگاه سربازد
توهم ای قدسیان اکنون بکن چشم دل خودباز
بشوهمراه این جانانسعادت این چنین نازد