گویم اینک یک سخن توگوشدار
چشم خودبینابکن ای هوشیار
سینه هاسوزندتاسازنوی برپاکنند
سازخودسازی که مقصودحریم کبریاست
راه پرسوزوگدازوبس مسیری پربهاست
تاشودگامت براه سدرهت دشوارهاست
آن یکی خورده قسم سازم توراگمراه خود
چون نمودی راه کج ازپابه سراندازمت
دیگری می کندجلوه گری تابگیرددرکمند
ظاهرزیبای اوگولت زده کمتربخند
عشق رحمانی توراجانهادهد
چون خریدارافضل است این راپسند
چوخودهستی مال اوخودرابنه دراختیار
آنچه خواهداوکندلایق است کوی قرار