سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به رگهاى دل این آدمى گوشتپاره‏اى آویزان است که شگفت‏تر چیز که در اوست آن است ، و آن دل است زیرا که دل را ماده‏ها بود از حکمت و ضدهایى مخالف آن پس اگر در دل امیدى پدید آید ، طمع آن را خوار گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آرد ، حرص آن را تباه سازد ، و اگر نومیدى بر آن دست یابد ، دریغ آن را بکشد ، و اگر خشمش بگیرد بر آشوبد و آرام نپذیرد ، اگر سعادت خرسندى‏اش نصیب شود ، عنان خویشتندارى از دست بدهد ، و اگر ترس به ناگاه او را فرا گیرد ، پرهیزیدن او را مشغول گرداند ، و اگر گشایشى در کارش پدید آید ، غفلت او را برباید ، و اگر مالى به دست آرد ، توانگرى وى را به سرکشى وادارد ، و اگر مصیبتى بدو رسد ناشکیبایى رسوایش کند ، و اگر به درویشى گرفتار شود ، به بلا دچار شود ، و اگر گرسنگى بى طاقتش گرداند ، ناتوانى وى را از پاى بنشاند ، و اگر پر سیر گردد ، پرى شکم زیانش رساند . پس هر تقصیر ، آن را زیان است ، و گذراندن از هر حد موجب تباهى و تاوان . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :192
بازدید دیروز :62
کل بازدید :124832
تعداد کل یاداشته ها : 236
103/9/5
5:53 ع


مشخصات مدیروبلاگ
 
محمد قدسیان[164]

خبر مایه

کیست شفیع اندرمقام ابتلا

خیرباشد کاراویاکه شری مبتلا

اوشفاعت می کندازبهرکس

ذونصیب است کاراودرین نفس

گرکه باشدحسن کارواسط خیری شده 

می بردبهره زان بانصیبش تاشده

کارخیری گرکنی یاکارشر

حق نگهداری کند آیدثمر

واسط کاری شدن داردثمر

یابه حسن اید یاشودپردردسر 

گرکه نفرینی کنی توبرکسی

عایدخودمی کنی برآن رسی

گرکه حسنی می کنی نفس باشددرجلا

گرکه سوعی هم کنی عایدت باشد سوا

گرکنی تاسیس امرباطلی 

توشریکی زین عمل گرنباشی فاعلی

شفع باشد جفت ووترهم دریکی 

بین کجاباشی توجفت حاصلی ازآن بری 

گرکه باشی درسکوت یاکه فرمان می دهی 

نیتت باشدجلابهره ازآن می بری 

هرکجاقله بوددرکنارش دره ای

هرکجاگردی بقا آن به خودپرورده ای

قدسیان گفتی زشفع درشفاعت کن جلا

صاحب حسنی شوی آن رودسوی خدا