بسته است عهدخدابابنده اش
عبدشیطان چون شوی شرمنده اش
می شوی دورازبرش بااین صفات
روبسوی عهداوباشوق ذات
چون شکستی عهدحق فاسق شدی
چون که فسق آمدتباه ازخودشدی
کیست فاسق درزیان می گردداو
اولش میثاق حق بشکسته او
قطع امرحق کنداین دومین
درزمین دارندفسادخویی عجین
این چنین است درزیان این عمل
درصف خسران شودباکشت ذل
قدسیان گوشت بمن بسپارودل
عبدعهدحق شدن باشد به حل