گویدسخن بامصطفی یامستقیم یادرحجاب
یابارسولی ازخودش چون جبرییل اندرحساب
اکثربه جبریل است خطاب اینگونه ایجادی به وحی
گمره نشداندررهش آنچه ازاوگویدبه وحی
بگرفته ازجبریل حق نزدیکترتاقاب وقوسش درعمل
اودیده است یک واسطه بااونگردیددرجدل
قرآن زقول حق رسدذی قوه وذومره اش
باشدمطاع وهم امین بااقتداری کرده اش
اوراننامش شدبه جن اودیده درافق مبین
بخلی ندارداوبه غیب گویدهمانی بین وبین
قرآن نزولی ازخدابازازسوی روح الامین
برقلب پیغمبرمابایک زبان عربی گرددمبین
آورده جبریل زمان بااذن حقآن رابیان
شیطان بدوعاجزشودباشدولی یارعیان
برقلب اونازل شده گفته بدینسان توبگو
اول عشیره اقربین دوم به قوم خودبگو
سوم به انذاری بکن ام القری وحوله
چهارم به انذارعالمین بامن بلغ درسوی او
شعرش ندادیم یادما شایسته نیست اوراجفا
بارحمه للعالمین انذاروابلاغش وفا
ابلاغ کن باخشیتی ازاووازغیرش نترس
برتوبلاغی آشکارآنگونه گوبرعبدوبس
تعجیل درگفته نکن تامن بگویم آشکار
جمعش به فرمان من است تابع بشودرپای کار
لفظش زمن معنازمن آخربیانش هم زمن
درخطنوشتن بینواایمان توباشدزمن
درخلقت ارض وسماهم درزبان براونسب
قرآن زبانی عربی اول زبان باشدعرب
نازل شده دریک زمان بوده زبان خلق عرب
ای قدسیان کمتربگوهرچه بخواهی زاوطلب