خوانده ای تاریخ راگیری پندجان
قومهایی آمدندگردجهان
دسته بندی کرده اندانس وجهان
بعض بربعضی مسیطرپای جان
کفشداران ره نیابندفوق خود
گرچوبالاترروندزایندچوخود
گرکنیم سیری درون یابیم نشانی ازبرون
می شودحالی به حال هم درون وهم برون
فکرما وعقل ماهرچه داریم یک امانت ازخدا
باامانت زنده ایم بایدبریم سوی خدا
گردگرگونی بشدازهرچه هست
آن پسنداوراکه خالق داده دست
شخصیت هادرزمان پاینده اند
باتلنگردرجهان رزمنده اند
عینکم چون شدعوض دیدم عوض
هرچه می دیدم به قبل اوشدعوض
قدسیان کن نظاره درجهان هستیت
تاببینی فعل انسان هابه ظاهر به نیت