دیده کی بیندخودش کن مرامش آشکار
یاچوخورشیدی بتاب بیشماراندرشمار
صاف کن آب روان خودخوری یادیکران
قعردریاچون روی آوری دری به بار
کی توانی این کنی یاکه آن آری به دست
گرنباشدشوراوکی کنی شوری به بار
قدسیان گردن بنه زیرتیغ کردگار
تیغ اوصیقل دهدتیغ چرخ روزگار