دیروزشدثبت زمان فرداامیدوآرزوست
امروزغنیمت بشمریم خواهیم عمل این مدعاست
امروزراتقسیم کن برلحظه های بیشمار
هرلحظه ای که بگذری دیروزمااین لحظه هاست
آن راکه باشیم منتظرفردای دیگرآن شود
میزان مافعل است وحال دیروزوفرداهم.......
صبحدم بادصباپیغام دادصبحت بخیر
چشم من خیره به آن خورشیدعالمتاب شد
داده مزده زندگانی رابمن تبریک گو
هم بخودتبریک گفت هم من که اوشادان شد
اول اوآمدپدیدزیراکه اوخودشدپدید
بعدخودعشقش بروی من فتاداینگونه شد
عالمی کرده مهیابهرمن تسخیروار
تاکنم تسخیروسازم خودکه این احوال شد
جهدوکوشش می کنم اماشدم محبوس خود
ازخودم بیرون شدن فریادهابربام شد
هرکسی افتدنظربیندمرادرشوروبر
دست وپایم بسته انددلبستگان اینگونه شد
قدرت وافرتوان تابگسلی این دشمنان
لشکردشمن وفوراست وتنم درگیرشد
بوده ام من منتظرتابگسلم وصل خبیث
یک به یک سازم جداتااین تنم آزادشد
بعدآزادی کنم من ادعاکه بنده ام
قبل آن هم گشته شامل حاصلش اینگونه شد
قدسیان آماده شوتابرکشی فریادحق
سیل زیباشویدهرخاروخسی تاواله شد
صبحدم بادصباپیغام دادصبحت بخیر
چشم من خیره به آن خورشیدعالمتاب شد
داده مزده زندگانی رابمن تبریک گو
هم بخودتبریک گفت هم من که اوشادان شد
اول اوآمدپدیدزیراکه اوخودشدپدید
بعدخودعشقش بروی من فتاداینگونه شد
عالمی کرده مهیابهرمن تسخیروار
تاکنم تسخیروسازم خودکه این احوال شد
جهدوکوشش می کنم اماشدم محبوس خود
ازخودم بیرون شدن فریادهابربام شد
هرکسی افتدنظربیندمرادرشوروبر
دست وپایم بسته انددلبستگان اینگونه شد
قدرت وافرتوان تابگسلی این دشمنان
لشکردشمن وفوراست وتنم درگیرشد
بوده ام من منتظرتابگسلم وصل خبیث
یک به یک سازم جداتااین تنم آزادشد
بعدآزادی کنم من ادعاکه بنده ام
قبل آن هم گشته شامل حاصلش اینگونه شد
قدسیان آماده شوتابرکشی فریادحق
سیل زیباشویدهرخاروخسی تاواله شد
شب است وسیاهی گشته منزل
گل آلاله ام گردیده دردل
تمام باغ من پرپرشدازخصم
سواران بیشمارتازندبراین دل
سرگلهای من بردندبه غارت
بگیرندمزدگانی وه چه حاصل
تمام خیمه هاآتش گرفته
دوچندکودک جداگشته زمنزل
الاای خواهرم باهم بگردیم
که شایدیک اثرافتددراین دل
عزیزم جان من گلهافسردند
به زیربوته خاری کرده منزل
توراباشدسزاای قدسیان غم
که خودسازی فدادرراه این دل
باشدزمین پربلادارم پناهی برخدا
یاران من برپاکنیداین منزل نورابپا
اینجامراچون خوانده اندخواهندنمایم بیعتی
امابقای دین حق خون خواهدوپیکارما
یاران من ای اهل بیت دشمن به من داردنظر
تاریکی شب برشماخواهیدشویدازمن جدا
یاران به صدشورونواکردندآواهابپا
ای ابن زهرای بتول کی می شویم ازتوجدا
یک بارسهل است آرزوصدبارگردیم مافدا
مافدای دین حق ماجان نثاریم باشما
سازیم جهان زیبابپاازپایه تاعرش علا
اینجاکنیم چشمه به پاجوشدسراسرپربها
یاران کنندهمراهیم باهم نماییم باصفا
اسلام نوبرپاکنیم این سرزمین همراه ما
ای قدسیان خودکن فداباعشق وایمان وصفا
تاقطره هاجاری شودآنگه بردسوی خدا